یک سال سن، خودش کلی فرقِ. میتونه کلی تفاوت ایجاد کنه. وقتی فکر میکنی، اتفاقهایی که توی یک سال میٱفته اون قدر زیاد و غیر قابل پیشبینی که پتانسیل تغییر آدمها رو داره. نمیدونم از این چیزها بهکجا میخوام برسم، ولی یه چیزی که دوست دارم بگم اینه که، آدم نمیدونه یه سال دیگه از الان کجا قرار داره، حتی بهترین حدسها هم کلی با واقعیت فاصله دارن.
البته گفته من شاید همه جا صادق نباشه، اما وقتی با دقت نگاه میکنی، نشونَش رو همه جا میبینی.
شاید هم دلم میخواست بگم که زندگی هر آدمی به راهی میره، که تصمیم گرفته بره، بازهم اماش اینه که چی شد اینجوری تصمیم گرفت، یا اصلن چی شد که یه دفعه این موقعیت پیش اومد تا اون تصمیم بگیره.
نمیدونم درست میگم یا نه، ولی یه تئوری هست که میگه. اگر زندگی آدم رو یه خط در نظر بگیریم، سر هر تصمیم یا اتفاقی چند شاخه میشه. و ما یکیش رو انتخاب میکنیم. اون هم میشه خط زندگی ماها. چه با آگاهی انتخاب کنیم چه بدون آگاهی، یا شاید هم تأثیر انتخاب دیگران بوده.
حالا دوست دارم درنظر بگیریم که به چه اندازه زیادی ممکن هست این خط، هی شاخوبرگ پیدا کنه. هر کدوم خط جدیدی بشه واسه خودش و طبق این روال پیش بره. یک درختی بسیار بزرگ پیش میاد، که واقعن غیر قابل تصوره. حالا این تئوری میگه که هر وقت یه دونه از این شاخوبرگها به وجود میاد، یه جهان موازی درست میشه که اونجا یا ما اون یکی تصمیم رو گرفتیم یا اون یکی اتفاق افتاده.
حالا در نظر بگیرد که ما میتونستیم تمام اینها رو ببینیم. بهترین رو انتخاب بکنیم و طبق اون پیش بریم. و به اونی پایانی که دوست داریم برسیم. ولی با دقت که نگاه کنی، متوجه میشی که بازهم انتخاب کردی. یه معیارهایی داشتی برای خوب و بد، طبق اونها انتخاب کردی. و توی این زندگی جدیدی که میکنی مطمئنن معیارهات عوض میشه و دوباره روز از نو زندگی از نو.
من نمیخوام از این نوشتهها نتیجه خاصی بگیرم، فقط میخوام بگم که نباید زندگی رو سخت گرفت. شیرینی زندگی به این ندونستنِشِ که چی میشه و تو چه خواهیکرد. و اینکه اینها فقط یک باره و برگشت نداره.
Tuesday, May 12, 2009
Labels > زر مفت
|