Thursday, January 24, 2008

با خودم گفتم خانه کوچک شماره سه طبقه 17 چه جوری بود؟

خانه کوچک طبقه 17 پر بود از کتابهای خواندنی، همون هایی که من دلم می خواست بخوانم. پر بود از فیلم های دیدنی، همون هایی که من دلم می خواست ببینم. خانه کوچک شماره سه طبقه 17 یک استخر کوچیک داشت، همونی که من دلم می خواست توش شنا کنم. خانه کوچک آرزوهای من توی طبقه 17 بود، همون طبقه ای که دوست داشتم ازش بپرم توی دریا و اونجا غواصی کنم. خانه کوچک شماره سه طبقه 17 همون خونه ای بود که دلم می خواست بگذارمش توی چمدون و همه جا ببرمش. تازه خانه کوچک شماره سه طبقه 17 پر بود ار کامپیوتر و تلویزیون، که همشون مال من بود.